من آمدم مامانی
مامانی جونم با کلی زحمت تونستم بخوابونمت انقدر شیطنت کردی که از پا در آمدی گل نازم.میدونی ساعت چنده مامان 1:30بازم دلت راضی نمیشداز بس که بازیگوش شدی.بلاخره خوابوندمت.امروز رفتم واست غذای کمکی سرلاک گرفتم گفتم شاید اشتها بیای. وسلیقت بگیره بخوریش اما نه مامانم فکر کنم این جور که بوش میاد میخوای لج کنی تو غذا خوردن.عیبی نداره با مامانیت لج کن مامانم کوتاه نمیاد انقدر بهت از این غذاها میدم تا گل پسرم کوتاه بیای .آخه مامان اگه غذا نخوری که بزرگ نمی شی فدات.
نویسنده :
مامانی
1:43